حال این روزای من
عزیزم سلام امروز 30شهریور 1392 رفتم چکاپ برای اینکه ببینم حالت چطوره مامانی صدای قلبتو شنیدم دلم اروم گرفت خدا رو هزاران بار شکر میکنم که تو رو بهم داد عزیزم دیگه چیزی نمونده به اینکه بیای تو بغلم خانوم دکتر گفته انشاا... اگه همه چی روبراه باشه15 مهر برات سزارین مینویسم الان که دارم برات مینویسم داری تو دلم ورجه وورجه میکنی ناز م این روزای اخر خیلی بی حوصله ام عزیزم وزنمم رفته بالا تو عزیزم داری بزرگتر میشی دیگه نفسم بالا نمیاد حتی حوصله ی غذا درست کردنم ندارم دوست دارم این روزای اخر زودتر بگذرن ومن تو عزیزمو زودتر تو بغلم بگیرم نازت کنم برات لالایی بخونم شعر بگم تو میای و میشی همدم تنهایی ه...
نویسنده :
مامان
4:26